Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-09@12:29:14 GMT

ماجرای مزدک، ارمغان انحصار صداوسیما

تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۲۳۳۸۹

ماجرای مزدک، ارمغان انحصار صداوسیما

امسال همزمان با فصل نقل‌وانتقالات، بمب خبری فوتبال ایران جایی بیرون از فضای باشگاه‌ها و در حوزه رسانه‌ای ترکید؛‌ آنجا که خبر رسید مزدک میرزایی از صداوسیما جدا شده و ضمن مهاجرت به انگلستان، همکاری با شبکه ماهواره‌ای «ایران اینترنشنال» را بر عهده گرفته است.

به گزارش ایسنا، رسول بهروش در ادامه یادداشت خود در «دنیای اقتصاد» نوشت: خبر بی‌نهایت غافلگیرکننده بود؛ به‌ویژه از این جهت که مزدک در تمام این سال‌ها چهره‌ای آرام و بی‌حاشیه داشت و هرگز وارد هیچ جنجالی نمی‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فکرش را بکنید؛ محمدحسین میثاقی بعد از مدت کوتاهی تهیه گزارش برای برنامه نود، خودش را در چنان جایگاهی دید که جای شخص عادل فردوسی‌پور را گرفت. طبع مزدک اما آنقدر ملایم و آرام بود که سال‌های طولانی فقط متن سوال پیامکی هر هفته نود و نیز نریشن بخش «نود تا نود» را قرائت می‌کرد و هیچ سهم بیشتری از امپراتوری دوست صمیمی‌اش نمی‌خواست. باور اینکه چنین چهره‌ای از تلویزیون ایران کنده شود و مهم‌تر از آن دست به یک انتخاب جنجالی بزند بسیار دشوار بود؛ آن‌قدر که حتی اولین رسانه‌های مطلع شده از خبر هم ساعت‌ها از انتشار آن پرهیز کردند. نهایتا اما موضوع مهاجرت میرزایی درست از آب درآمد تا یک سوال بسیار مهم پابرجا باقی بماند؛ اینکه اصولا چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟

مساله ساده است. در مجموعه‌های رقابتی و موفق، همیشه دو رکن مهم وجود دارد؛ یکی حفظ جذابیت‌های درونی و دومی جلب نظر مخاطب. به‌عنوان مثال اگر یک رستوران صاحب آشپزی حاذق باشد، به سختی حاضر خواهد بود او را از دست بدهد؛ چون در آن صورت باید در قبال مشتری‌ها پاسخگوی افت کیفیتش باشد. همین رستوران اما اگر تنها غذاخوری شهر با مشتریان ناچار و تضمین‌شده باشد، دیگر برایش تفاوت چندانی نخواهد داشت که آشپزش کیست و غذا با چه استانداردی طبخ می‌شود. جنس کار صداوسیما در همه سال‌های گذشته از همین نوع دوم بوده؛ آنها عادت کرده‌اند که بالاخره یک چیزی بپزند و به خورد مردم بدهند. بیننده‌ها هم که گزینه دیگری نداشتند، ناچار بودند خوراک سازمان را روی چشم‌شان بگذارند و به‌به و چه‌چه کنند. چیزی که دوستان از آن غافل شدند؛ اما مرور زمان و تغییر قواعد بازی بود. به تدریج سر و کله رسانه‌های موازی و مشابه پیدا شد و مخاطبان تلویزیون دولتی ایران ریزش کرد.

ماهواره آمد، اینترنت گسترش پیدا کرد و فضای سرمایه‌گذاری‌های فرهنگی بیرونی هم تغییر کرد. به این ترتیب صداوسیما در این سال‌ها به تناوب از یکی از رقیبان نوظهورش ضربه خورده؛ گاهی از شبکه‌های سریالی جم، گاهی از بی‌بی‌سی فارسی و گاهی هم از من‌وتو. رویکردهای کلی این شبکه‌ها فرق داشت؛ اما وجه مشترک تمام آنها تلاش برای جذب نیروهای متخصص داخلی و تخلیه جام‌جم بود. این‌گونه بود که تعداد قابل توجهی از رونامه‌نگاران، هنرمندان و بازیگران راهی این شبکه‌ها شدند؛ کسانی که اگرچه اغلب موفق نبودند، اما نفس مهاجرتشان یک ضربه به صداوسیما محسوب می‌شد. حالا ایران اینترنشنال تازه‌ترین رقیب تلویزیون ایران در این مسیر است؛ شبکه‌ای که با سرمایه‌گذاری‌های گسترده و مجهول، اهداف مشکوکی را پی می‌گیرد. هفته گذشته شایعه شد این شبکه ماهواره‌ای با توجه به شکاف به وجود آمده بین عادل فردوسی‌پور و سازمان صداوسیما سعی کرده با پیشنهادی هنگفت مجری برنامه نود را به اردوگاه خود بکشاند که البته عادل با پیشنهاد آنها مخالفت کرده است. حالا اما اولویت دوم ایران اینترنشنال محقق شده و مزدک میرزایی، همین لحظه در خاک انگلستان به سر می‌برد.

در این ماجرا دو نکته تلخ وجود دارد. نکته اول؛ گویا صداوسیما هنوز باورش نشده با وجود تداوم بهره‌مندی‌اش از انحصار قانونی در داخل کشور، در حال‌ حاضر رقبای جدی ماهواره‌ای و اینترنتی دارد و مثل گذشته نمی‌تواند نسبت به خواست و سلیقه مخاطبانش بی‌اعتنا باشد. نکته دوم؛ حوزه ورزش با جذابیت‌های سرشار درونی‌اش از معدود عرصه‌هایی بود که برنامه‌سازان، مجریان و گزارشگران بعضا توانمند و مستعد توانستند به آن راه بیابند و همیشه حداقل پرچم این بخش را در صداوسیما بالا نگه دارند. با این وجود تغییرات مدیریتی اخیر در سازمان، نقاط قوت همین حوزه را هم شخم زده و از بین برده است. تنها به همین یک نکته توجه کنید که طی کمتر از یک سال گذشته، سه چهره محبوب و توانای ورزش تلویزیون شدیدا به حاشیه رانده شده‌اند؛ عادل فردوسی‌پور به‌دلایل نامشخص خانه‌نشین شده، مزدک میرزایی بعد از محدود شدن فضای کارش مهاجرت کرده و محمدحسین میثاقی هم به وجه‌المناقشه جنگ مدیران شبکه سه با برنامه نود تبدیل شده است. او جوان بااستعدادی بود که لابه‌لای دعواهای اخیر سوخت و تحت فشار شدید افکار عمومی قرار گرفت. این همه دستاورد طی فقط یک سال، تحفه‌ای است که تنها «انحصار» می‌تواند پیشکش کند.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: مزدک میرزایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۲۳۳۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای دعوای هوشنگ ابتهاج با رهبر حزب توده

کتاب پیر پرنیان اندیش، جمع آوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سوالات گردآورندگان می‌پردازد.

به گزارش انتخاب، این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. در ادامه بخش‌هایی کوتاه از این کتاب را با هم می‌خوانیم.

به آذین و تشکیلات اتحاد دموکراتیک مردم ایران

(اتحاد دموکراتیک مردم ایران، تشکیلاتی سیاسی بود که در مهر ماه ۱۳۵۷ توسط محمود اعتمادزاده (به آذین) تشکیل شد. این تشکیلات پس از انقلاب نیز به فعالیت خود به موازات حزب توده ادامه داد و با دستگیری به آذین، فعالیت آن پایان یافت.)

-ترجمه‌های به آذین رو می‌پسندین؟

بله زبان فاخر درخشانی داره، ولی تو اولین ترجمۀ جدیش ژان کریستف، جلد اول و نصفی از جلد دوم ترجمه معیوبه یعنی زمان‌های افعال زمان‌های فرانسویه مال زبان فرانسه است. مثلاً ما می‌گیم من دیدم که می‌اومد، ولی ترجمه به آذین نادرسته و این زمان‌ها فارسی نیست

-بهترین ترجمه به آذین به نظر شما کدومه؟

جان شیفته به نظرم خیلی ترجمۀ عالی داره زبان آراسته واقعاً درخشان، طبری می‌گفت اگه رومن رولان زنده بود حظ می‌کرد کار ترجمه به آذین یک بازآفرینی از جان شیفته به زبان فارسی در اومده طبری اصلشو هم خونده بود و می‌گفت کار به آذین ترجمه نیست بازآفرینیه یا اون کتاب اولن اشپیگل نوشتهٔ شارل دو کوستر ترجمه فوق‌العاده درخشانی داره. خیلی پرکار بوده به آذین

- آقای به آذین به موسیقی هم علاقمند بود؟

بله حتی تو وصیت نامه‌اش نوشته که به آداب مسلمانی مراسم کفن و دفن منو انجام بدین و بی سر و صدا جایی خاک، کنین در مسجد و خانقاه برای من مراسم نگیرین اگه دوستان و اقوام خواستن از من یادی بکنن دور هم جمع بشن و موزیک گوش کنند.

-استاد شما در جریان کار تشکیلات اتحاد دمکراتیک مردم ایران بودید؟

ببینید تا اونجا که یادمه به آذین پیش از انقلاب این تشکیلات درست کرد، ولی بعد از انقلاب نمی‌دونم چی شد که به روز به آذین به من زنگ زد. از طرز حرف زدنش فهمیدم یه چیز غیر عادیه گفت: سایه فلان روز ساعت چهار بعد از ظهر بیا خونه ما. خُب ما همچین مناسباتی با هم نداشتیم ما هر روز همدیگه رو می‌دیدیم. وقتی تعیین می‌کنه فلان روز بیا لابد یه قرار غیر عادیه من هم حدس زدم که باید یه چیز سیاسی باشه. من قبل از ساعت چهار رفتم به خونه‌اش و نشستیم و حرف‌های معمولی مونو زدیم. بعد کیانوری اومد و یه نفر دیگه هم اومد اونجا حرف اتحاد دمکراتیک و مطرح کردن که قرار بود یه تشکیلات دمکراتیک بی ارتباط با حزب توده ایران باشه.

من به کیانوری گفتم اصل این کار خیلی خوبه و تعدد احزاب مفیده و حتی برای مصلحت کار هم خوبه و اون‌هایی که نمی‌خوان تند و تیزی‌های حزب سیاسی رو داشته باشن یه جای دمکراتیکی هست که می‌تونن اونجا سر یه مسائلی باهم توافق بکنن این فکر خوبیه، ولی شما بد عمل کردین به گمان من شما یعنی کیانوری، این اتحاد دمکراتیک و تشکیل دادین و بعد بدترین آدمو برای این کار گذاشتین آقای به آذین پرچم حزب توده ایرانه؛ شما این آدم بی اینکه از حزب توده ایران بریده باشه، آوردین که یه تشکیلات مستقل راه بندازه؛ خُب همه می‌خندن. مردم کـه بـاور نمی‌کنن این فقط جعلی بودن و ریا رو نشون می‌ده.

کیانوری تند شد و گفت حالا رفیق ما سایه می‌خواد رفیق ما، به آذین رو به ما معرفی کنه! گفتم نه آقا من نمی‌خوام به آذین به شما معرفی کنم؛ آقای به آذین احتیاجی به معرفی من نداره من می‌گم بد انتخاب کردین. معنای حرف من این بود که شما این تشکیلاتو راه انداختین دیگه گفت: ما اینجا جمع شدیم راجع به اتحاد دمکراتیک صحبت بکنیم. پس تو چرا اگه موافق نیستی اینجا هستی؟ من دیگه منفجر شدم لبخند می‌زند و برگشتم به آذینو نگاه کردم گفتم: ایشون به من تلفن کرد و از نداده که من خواهش کرده ساعت چهار بعد از ظهر بیام اینجا و به من توضیح هم قضیه چیه. من خیلی خوشحال میشم پاشم برم. کیا گفت که نه من که مقصودم این نیست و حالا ما نشستیم و داریم حرف می‌زنیم. من تا آخر جلسه اخم کردم و ساکت نشستم (اخم مبارک را هم تقلید می‌کند به خنده می‌افتیم و تمام مدت این طوری نشستم کمی پشت به کیانوری) و دیوارو نگاه کردم.

آقای عظیمی عزیز اگه شما به کسی احتیاج نداشته باشین و طمع به چیزی نداشته باشین همیشه می‌تونین حرفتونو بزنین.

- استاد ارزیابی تون از این تشکیلات چیه؟

به نظرم یه خطای محض بود... به آذین هم باورش شده بود و همه نیروشو برای این اتحاد دمکراتیک گذاشته بود اصلاً در قالب یک رهبر قرار گرفته بود...

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • فیلم‌ های سینمایی امروز تلویزیون + جدول فیلم‌ های امروز، پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت
  • روح الامینی: باید انحصار از بازار خودرو برداشته شود
  • سریال ۸۷ به زودی از شبکه یک سیما پخش خواهد شد
  • صداوسیما در مسابقه ۹۰ دقیقه‌ای ؛ ۹۵ تبلیغ پخش کرد!
  • استخدام پنج عضو یک خانواده در صداوسیما!
  • درگاه ملی مجوزهای کسب و کار، سدی در برابر انحصار
  • صداوسیما در مسابقه ۹۰ دقیقه‌ای ۹۵ تبلیغ پخش کرد!
  • ماجرای «میدان گازی آرش» در آستانه پیچیدگی؛ چه باید بکنیم؟
  • ماجرای دعوای هوشنگ ابتهاج با رهبر حزب توده
  • ماجرای بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی